بررسی جایگاه امامزادهها
بررسی جایگاه امامزادهها
در عرف تشیع مراد از امامزاده، فرزندان یا فرزند زادگان ائمه اطهار(ع) است و اصطلاحاً از باب ذکر حال و اراده محل، به مدفن و مزار آنان و بزرگان سادات که در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراکنده است، اطلاق میشود.
مهاجرت سادات حسنی و حسینی به نقاط امن سرزمینهای شرقی اسلامی از همان صدر اسلام در حکومت امویان و به خصوص در عهد حجاج بن یوسف و تسلط او بر عراقین از سوی امویان (95 75 ق) آغاز شده بوده است. از نظر کلی این مهاجران را به چهار گروه میتوان تقسیم کرد:
الف) گروه نخستین، آن دسته هستند که برای فرار از بیدادگریهای امویان و به خصوص حَجاج راه مشرق را پیش گرفتند، گروه دوم، آنها هستند که به هنگام ولایت عهدی امام رضا(ع) به این سرزمین رسیدند، گروه سوم آنها هستند که در خروج برخی از فرزندان علی(ع) بر خلفای عباسی و اموی شرکت داشتند و پس از شکست آنها بدین حدود گریختند و گروه چهارم که نسبت به سه گروه دیگر فزونی داشتند، آن دسته هستند که در زمان حکومت علویان در مازندران روی به دربار ایشان نهادند.
بقیه در ادامه مطلب...
ب) گروه دوم، در تاریخ رویان اولیاءالله آملی به این صورت بیان شده است: «سادات علویه به سبب آوازه ولایت عهدی و حکومت امام رضا(ع) روی بدین طرف نهادهاند و او را بیست و یک برادر بودند با چندین برادرزادگان و بنی اعمام از بنی حسن و بنی حسین. اینها به ری و نواحی عراق و قومس رسیدند که دست محبت دنیا قلم نسیان بر جریده بصیرت مامون کشید و تخم کینه رضا[(ع)] در زمین سینه مامون نشاند و روی خرد او را به دود غفلت سیاه کرده مرتبه دین و دولت بر او تباه کرد و او را بر آن داشت که با آن همه عهد که کرده بود، به آخر غدر کرد و زهر در انگور تعبیه کرده و خورد رضای مسموم داد. چون خبری غدری که با رضا(ع) کرده، در راه به سادات رسید، هر جا که بودند پناه به کوهستان دیلمان و تبرستان و ری نهادند.
بعضی را همین جا شهید کردند و مزار ایشان باقی است و بعضی وطن ساخته، همین جا مانده، تا به عهد متوکل خلیفه که ظلم او بر سادات از حد در گذشت، بگریختند و در کوهستان تبرستان و بیشه این طرف جای ساختند و بنا بر آن که اسفهبدان مازندران و ملوک باوند از قدیمالایام که در اسلام آمدند، متشیع بودهاند و معتقد سادات و ایشان هیچ وقتی جز امامی المذهب نبودهاند، سادات را دراین ملک مقام بهتر از جاهای دیگر بودی.»
چنان که نوشته شد، دسته سوم آن جمعی هستند که چون یکی از اولاد علی(ع) بر خلیفه خروج میکرد، به همراه او و یاور او بودند و چون او کشته میشد، خلیفه به قلع و قمع همراهان و یارانش فرمان میداد و آنها برای نجات جانشان روی به کوهستان عراق و دیلم مینهادند. سادات معروفی که بر خلفا خروج کردند و به شهادت رسیدند عبارتند از:
1- زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) که بر هشام خلیفه اموی خروج کرد و به سال 122 ق به شهادت رسید. (معروف به زید شهید)
2- محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب (ع) معروف به محمد نفس زکیه که در سال 145 ق در زمان منصور دوانیقی در مدینه خروج کرد، اشراف بنی هاشم با او بیعت کردند، لیکن حضرت امام جعفرصادق(ع) رضا نداد، منصور برادرزاده خود عیسی را به دفع وی فرستاد و در نزدیکی مدینه تلاقی کردند و نفس زکیه به شهادت رسید و سرش را به نزد منصور بردند.
3- ابراهیم بن عبدالله مشهور به قتیل باخمری برادر نفس زکیه که به هنگام خلافت منصور (136 158 ق) در بصره خروج کرد و در دیهی به نام باخمری نزدیک کوفه به شهادت رسید.
4- حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب (ع) معروف به صاحب فخ که در مدینه به سال 169 ق در خلافت الهادی خروج کرد و در فخ به نزدیکی مکه به شهادت رسید.
5- یحیی بن عبدالله برادر نفس زکیه که پس از خروج نفس زکیه به دیار طبرستان و دیلم درآمد و کارش بالا گرفت و مردم به دورش جمع شدند، تا آنکه به سال 176 ق هارونالرشید فضل بن یحیی را مامور دفع او گردانید و سرانجام یحیی بن عبدالله در بغداد زندانی شد و درگذشت.
6- ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن عبدالله ابن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب(ع) معروف به ابن طباطبا که در سال 199 ق در خلافت مامون خروج کرد و کوفه را به دست آورد، اما دیری نپایید که در همانجا درگذشت.
7- محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) که بعد از وفات محمد بن ابراهیم جای او را گرفت، لکن فرمان به دست ابوالسرایا بود، ابوالسرایا به سال 200 ق اسیر و کشته شد و محمد را نیز پیش مامون فرستادند.
8- ابراهیم بن موسی بو جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن ابی طالب(ع) که در سال 200 ق زمانی که مامون در خراسان بود در یمن خروج کرد مامون بر او ظفر یافت و عفو کرد.
9- محمد بن قاسم بن عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) که در آغاز ملازم مسجد النبی بود، جمعی خراسانی با اوبیعت کردند و این به سال 219 ق بود و سپس به جوزجان رفت و بعد او مدتی در طالقان خراسان خروج کرد، عبدالله بن طاهر بر او دست یافت و به نزد معتصم فرستاده معتصم او را زندانی کرد، اما او توانست از زندان فرار کند.
10-یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) که در خلافت المستعین به سال 250 ق در کوفه خروج کرد، مردم کوفه او را گفتند که اگر به سبب تنگدستی خطری چنین پیش گرفتی ما مالها فدای تو کنیم، بنشین تا فتنه برنخیزد، سوگند خورد به طلاق که جز به تعصب آن که دین حق ذلیل شده و احکام شریعت منسوخ گشته خروج نمیکنم، محمد بن عبدالله طاهر، حسین بن اسماعیل را به حرب او گسیل کرد و سید را بگرفتند و سرش را برداشتند و پیش محمد بن عبدالله آوردند و محمد سر را پیش مستعین فرستاد، یاران یحیی به کوهستانهای ری و تبرستان گریختند.
د) گروه چهارم، جمعی انبوه از ساداتی هستند که چون علویان زیدی مذهب در تبرستان سلسله حکومتی برای خود تشکیل دادند به ایشان پیوستند، کثرت این دسته را ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان چنین بیان کرده است:
در این وقت ( اواسط سال 253ق) به عدد اوراق اشجار، سادات علویه و بنی هاشم از حجاز و اطراف شام و عراق به خدمت او (حسن بن زید) رسیدند. در حق همه مبرت و مکرمت فرمود و چنان شد که هر وقت که پای در رکاب آوردی سیصد نفر علوی شمشیر کشیده گرداگرد او کله بستندی.
این چهار گروه از سادات چون به نواحی بالنسبه امن ایران مانند نقاط کوهستانی عراق و قومس و ری و دیلم و نواحی تبرستان میرسیدند، رفته رفته با مردم این سرزمینها در میآمیختند و به تدریج صورت بومیان محل را به خود میگرفتند و سادات عصر، مقیم در نقاط مختلف کشور اعقاب آن بزرگواراناند.
آمار مشاهده و بقاع متبرکه سادات و امامزادگان در پهنه ایران
پراکندگی سادات در تمام نقاط این پهنه یکسان نبود. به جاهایی که احساس امنیت بیشتر میکردند تعداد زیادتری روی میآوردند، همانند کوهستان ری و تبرستان و پارهیی نقاط مرکزی، با این حال، بعضی از ایشان گرفتار مخالفان میشدند و به شهادت میرسیدند. امروز مرقد اکابر این بزرگواران باقی و مزار و مطاف است. از برسنجیدن تعداد آنها در نقاط مختلف میتوان پی برد که این نقاط به چه نسبت مورد توجه ایشان بوده است، گرچه برخی از این بقاع در طی زمان خراب و آثار آنها محو شده است.
طبق آماری که به وسیله سازمان اوقاف تهیه شد و به سال 1352ش در روزنامه کیهان انتشار یافت، در سراسر ایران حدود 1059 امامزاده شمارش شده است که استان مرکزی از این لحاظ مقام نخست را دارد. در تنها استانی که امامزاده دیده نشد، استان سیستان و بلوچستان است.
در کتاب تاریخچه وقف در اسلام نام مساجد، امامزادهها، بقاع متبرکه و مدارس قدیمه در شهرستانها، به ترتیب نام شهرستان درج آمده و آمار ذیل در باب امامزادهها (به جز بقاع متبرکه دیگر) برآن اساس فراهم و احصا گردیده که به ترتیب امامزادهها (از 9 بیشتر) در ذیل درج میافتد. در این کتاب جمع کل نام امامزادههای کشور بر 872 بالغ میشود.
تهران و حومه یا ری قدیم 112 (تهران 13، حومه 99)- کاشان، 86-شیراز،52-قم، 46-داراب، 35- فسا، 27-گروس، 27- گرگان،26- جهرم،25-نطنز، 25- محلات، 24-قائم شهر، 21- ملایر و تویسرکان، 17- ساوه، 16-خمین، 15- کرج، 15- اصفهان، 14- سبزوار، 14- اراک، 12- نایین، 12- بابل، 11-بوشهر، 11-بیرجند، 11- همدان، 11-دامغان،10-رفسنجان، 10 و کرمان، 10.
چرا نمیتوان در احوال امامزادهها تحقیق کرد؟
1-بسیاری از سادات از ترس عمال جور در خفا به صورت پنهان بدین مرز و بوم آمدند و مجهولوار زیستند و ارباب انساب و نقبای سادات را از احوال و پایان کار ایشان اطلاعی به دست نبوده و متعرض نام شان در کتابهای انساب نشدهاند. چون فوت کردند در محل، ارباب خیر بقعتی برروی مزار ایشان بساختند و لوحه نامشان را برآن نصب کردند، لکن ترجمه حالشان ناگفته ماند.
2- لوحهیی که در روز فوت برای نصب بر مزار این بزرگواران فراهم میآمد به خط کوفی بود، در زمانهای بعد که آنها را به خط ثلث یا نسخ برمیگرداندند، دشواریهای خط کوفی در اعجام و اعراب و قرائت و گاه فرسوده شدن و ریختن برخی کلمات سبب تحریف و تصحیف میشد، چنان که مثلا حسین به صورت حسن و نقی به صورت تقی و عبیدالله به صورت عبدالله و ظاهر به صورت طاهر در میآمد و از این دست شواهد زیادی وجود دارد.
3- در بسیاری از موارد در ذکر پدران صاحب مرقد تا اتصال به معصوم از باب اختصار در نسب، نام یک یا چند واسطه حذف شده است، بدانسان که اکنون در نقاط مختلف امامزادههای فراوانی را میبینیم که فرزند امام موسی کاظم (ع) معرفی شدهاند، حال آنکه آن حضرت را بدین کثرت فرزند نبود و چنان که در ابتدای این مقاله در ذکر مهاجرت گروه دوم از سادات بیان شد، به نقل منابع، حضرت امام رضا (ع) بیستویک برادر بیش نداشت، بنابراین بقیه، فرزندزادگان و نبیره و احفاد و ذراری امام موسی کاظم (ع) هستند که در نسبت شان یک چند واسطه حذف گردیده و این موضوع آنان را به شکل فرزند بلافصل امام در آورده است.
بنا و تعمیر بقاع امامزادهها
از دیرباز به حکم پارهیی اخبار، ظاهرا نخستین بنا بر روی مرقد معصومزادگان در همان زمان دفنشان به صورت سایبانی ساده به وسیله علاقهمندان به خاندان نبوت و ارادت مندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به وجود میآمد و به مرور، دیگر نکوکاران چیزی برآن میافزودند تا آنکه زمان چندانی نمیگذشت که صورت زیارت گاهی با آلت و عدت به خود میگرفت.
برای مثال احداث زیارت گاه حضرت معصومه (س) را در قم چنین نوشتهاند: «پس از رحلت حضرت فاطمه (س) در قم، نخستین بنا که عبارت بود از سایبان بوریایی به وسیله شیعیان که ساکن قم و معروف به خاندان سعد اشعری بودند بر روی قبر گذارده شد. پس از مدت کمی یکی از دختران حضرت امام محمدتقی (ع) به نام سید زینب به قم آمد و قبه با گنبد سادهیی بر روی قبر بنا نهاد.»
از آن پس که سادات علوی در تبرستان صاحب قدرت شدند و حکومت به سال 270 ق به محمد بن زید علوی رسید و بعد که آل بویه روی کار آمدند، امر آباد ساختن مرقد مطهره و بقاع متبرکه مورد توجه خاص قرار گرفت.
پس از آن نیز این مهم ادامه یافت و هنوز قرنی نگذشته بود که به عهد سلجوقیان مجدالملک از وزیران شیعی مذهب آن سلاله بدین امر قیام کرد.
عبدالجلیل رازی در النقض مینویسد: «وزیر سعید شهید مجدالملک اسعد بن محمد بن موسی البراوستانی القمی قدسالله روحه با بزرگی رفعت و قبول و حرمت، خیرات بسیار فرمود، چون قبه امام حسن بن علی و علی زینالعابدین و محمدالباقر و جعفرالصادق (ع) به بقیع، که هرچهار معصوم در یک حظیره مدفوناند و عباس عبدالمطلب در آنجا مدفون است به مدینه رسول (ص) به گورستان بقیع و مشهد موسی کاظم و محمد تقی (ع) به مقابر قریش هم او فرموده است به بغداد و مشهد سید عبدالعظیم حسنی به شهر ری و بسی از مشاهد سادات علوی و اشراف فاطمی (ع)، با آلت و عدت و شمع و اوقاف که همه را دلالت است برصفای اعتقاد او و درم قابل تربت حسین بن علی (ع) در کربلا مدفون است.»
منابع:
تاریخچه وقف در اسلام، شهابی، (تهران، 1324 ش) 63، 81 135- تاریخ رویان، ص 77 به بعد- تاریخ طبرستان، ص 1\224 به بعد- تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص 67 به بعد- حج آنطور که من رفتم، ص 43، 56- روزنامه کیهان، شماره 9111 (دوشنبه 28 آبان 1352 ش)- قصران، کریمان، 1\258- النقض، چاپ اول، ص 225.
منبع : سایت خیمه