امامزاده حمزه بن موسی (ع) شهرری - جد امام خمینی (ره)
امام زاده حمزه بن موسی (ع)
دارای جایگاه خاصی است و تمام مورخان و علمای نسب شناسی که درباره امام کاظم(ع) و فرزندانش پژوهش کرده اند، با وجود اختلاف زیاد در تعداد و اسامی فرزندان آن فروغ امامت در منابع تاریخی و رجالی، اما همه آنان پسری به نام «حمزه» را برای امام کاظم(ع) ثبت کرده اند.(3)
از تاریخ ولادت، رحلت و یا شهادت او آگاهی های دقیق و مستندی به دست نیامده است؛ اما پاره ای منابع نوشته اند که مادرش ام احمد نام دارد که با این وصف، امام زاده حمزه، برادر ابوینی احمد بن موسی، معروف به شاه چراغ» و محمد عابد است.
مورخان افزوده اند: ام احمد از زنان مورد احترام و پارسای عصر خود بود و امام کاظم(ع) عنایتی ویژه به وی داشت و او مورد اعتماد و اطمینان حضرت بود؛ تا جایی که او را یکی از اوصیای خود، شمرده است.
زمانی که موسی بن جعفر (ع)عازم بغداد و دربار عباسی بود، ودایع امامت را به ام احمد سپرد و خطاب به وی فرمود:
برای هیچ کس این راز را بازگو مکن! هر گاه کسی به تو مراجعه و آن را مطالبه کرد، آن را به او بده و بدان که در آن موقع، من به شهادت رسیده ام و کسی که این امانت را از تو طلب کند، وصی و جانشین من و امام واجب الاطاعه است.»
هنگامی که هارون الرشید، ( خلیفه عباسی)، آن حضرت را در زندان بغداد به شهادت رسانید، امام رضا(ع) نزد این بانو آمد و فرمود: امانتی را که پدرم به شما سپرده است، بیاورید. آن زن پرسید: آیا پدرت به شهادت رسیده است. امام فرمود: بلی، هم اکنون از مراسم دفن او می آیم. منم جانشین او و امام جن و انس.
ام احمد با شنیدن این خبر اسف انگیز، بنای گریستن نهاد و با صدای بلند شیون کرد و بعد از اینکه تسکین یافت، امانت های امام کاظم(ع) را به حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)داد و با آن امام همام بیعت کرد.(4)
برگی از فضائل
علامه مجلسی در تحفة الزائر نوشته است:«قبر شریفش نزدیک مرقد حضرت عبدالعظیم است و ظاهراً همان امام زاده ای است که آن سید زیارت می کرده است و باید آن را زیارت کرد. از صاحب مجدی نقل شده که حمزه بن موسی مکنّا به ابوالقاسم است.»
محدث قمی در وصفش می گوید:«همانا حمزه فرزند موسی سیدی جلیل الشأن بود و در نزدیکی شاه عبدالعظیم قبری است با بقعه ای عالی، منسوب به او و مزار عامه مردم است.»
به گفته وی « در روایت نجاشی است که وقتی حضرت عبدالعظیم حسنی در ری به حالت اختفا و دور از چشم عباسیان و کارگزاران آنان زندگی می کرد، روزها را روزه می داشت و شب ها به نماز می ایستاد و پنهان بیرون می آمد و قبری را زیارت می کرد و می گفت مرقد فرزندی از اولاد موسی بن جعفر(ع) است.»(6)
دلایل مهاجرت
حضرت حمزه که برادر ابوینی احمد بن موسی بود، به احتمال قریب به یقین، همراه وی به دیدار امام علی بن موسی الرضا (ع)شتافت و اینکه برخی گمان کرده اند وی در سفر خراسان، امام رضا(ع) را همراهی می کرده است، درست نیست. به نظر می رسد وقتی مأمون از ناحیه امام هشتم احساس خطر کرد و حضرت را به شهادت رسانید، همین که ورود کاروان شاه چراغ به اطلاعش رسید، دستور قتل امام زادگان و سادات مهاجر را به کارگزاران خود در فارس صادر کرد.
احمد بن موسی و برادرانش حمزه و علاء الدین حسین و دیگر همراهان که قصد عزیمت به خراسان را داشتند، با سپاه قتلغ خان( حاکم شیراز) مواجه شدند و چون آن عزیزان برای این نبرد آمادگی لازم را نداشتند، برخی مجروح و زخمی گشتند و از معرکه متواری شدند. در این میان، احمد بن موسی به دلیل شدت جراحات به شهادت رسید.
حمزه بن موسی که در این جنگ ناجوانمردانه به شدت زخم دیده بود، خود را به شهر ری رسانید، ولی در آنجا به حالت مجروح درگذشت و در باغستانی دفن شد. حضرت عبدالعظیم وقتی قبرش را زیارت می کرد، می گفت:
«هذا قبر خیر رجل من ولد موسی بن جعفر(ع)». عبدالعظیم با وجود جلالت و قدری که داشت، هماره به زیارت این مرقد می رفته و شخص مدفون در آنجا را به اصحاب و شاگردان مورد اطمینان خویش معرفی می کرد.(8)
سند قدیمی تر، رساله ای منسوب به صاحب بن عباد، دانشمند قرن چهارم هجری است که آن را در احوال حضرت عبدالعظیم نگاشته است و این نکته را تأکید و تصریح کرده است.(9)
قرائنی بر بارگاه حمزه در ری
«ای زیارت کننده بهترین مرد از فرزندان موسی بن جعفر(ع)»!
طبق برخی روایت ها، گروهی از هواداران مأمون علیه او شورش کردند و حمزه را به قتل رسانیدند؛ تا آن که آشنایان و دوستانش وی را در باغی در ری دفن کردند.(10)
حرزالدین گفته است: مقبره حمزه در ری شناخته شده و معروف است و به سمت جنونی رواق آرامگاه سید عبدالعظیم حسنی پیوسته است. گنبدی بلند و استوار، ضریح و پنجره ای گران بها دارد. بر کسی پوشیده نیست که به حمزه بن موسی بن جعفر آرامگاه هایی در شهرهای گوناگون نسبت داده شده است که از جمله مشهورترین آنها در ری است. او از عالمان، بزرگان و فقیهان و فردی با تقوا بود. امامت برادرش علی بن موسی الرضا(ع) را پذیرفت، در خدمتش در مدینه به سر می برد، فرمان حضرت را عملی می ساخت، از اصحاب امام هشتم به شمار می رفت و در سفر و حضر به حضرت خدمت می کرد.(11)
خوانساری در روضات الجنات(12) و رضا قلی خان هدایت در روضة الصفای ناصری(13) مزار حمزه را در ری ذکر کرده اند.
سید عبدالرزاق کمونه حسینی یادآور شده است: در ری آرامگاه حمزه بن موسی واقع است؛ چنان که سید مهدی قزوینی در فلک النجاة به این نکته اشاره دارد.
به گفته این محقق و عالم نسابه، حمزه، مردی فاضل و پارسا بود و از برادرش حضرت امام رضا (ع)صادقانه پیروی می کرد و پیوسته در پی کسب رضایت وی بود.(14)
شاهدی دیگر
نزد من به اثبات رسیده بود که آن امام زاده، در ری مدفون است. پس یک مرتبه بر حسب عادت بیرون رفتم و نزد اهالی آن آبادی میهمان بودم. آنان از من خواستند آنجا را زیارت کنم. پاسخ دادم: مزاری را که نمی شناسم، زیارت نمی کنم. به دلیل اعراض من، رغبت مردم هم به آن مکان کاهش یافت. آن گاه از نزد ایشان حرکت کردم و شب را در قریه مزیدیه ماندم و در خانه برخی سادات اقامت گزیدم. چون سحر شد، به نافله برخاستم و پس از خواندن نوافل، به انتظار طلوع فجر نشستم که ناگاه سیدی که او را به صلاح و تقوا می شناختم و از اهالی آن نواحی بود، بر من وارد شد، سلام کرد و نزدم نشست و گفت: یا مولانا! دیروز میهمان اهل قریه حمزه شدی و او را زیارت نکردی؟ گفتم: آری. فرمود: چرا؟ گفتم: چون او را نمی شناسم و اعتقاد دارم حمزه فرزند امام کاظم(ع) در ری است. فرمود: چه بسا چیزهاست که شهرت یافته، ولی اصالتی ندارد. این قبر حمزه نیست، بلکه مرقد ابوعلی حمزه بن قاسم علوی عباسی از فرزندان حضرت ابوالفضل عباس است. او یکی از علمای اجازه و اهل حدیث بود و شرح حال نگاران وی را به علم و پارسایی ستوده اند.
از ذهن من گذشت که این شخص از سادات علوی است و احتمالاً این اطلاعات را از برخی علما فرا گرفته است. چون صبح شد و نماز صبح را اقامه کردم و تعقیبات نماز را تا طلوع آفتاب ادامه دادم، با مطالعه کتاب های رجالی متوجه شدم بیان آن سید درست است و این بزرگوار همان ابوعلی حمزه بن قاسم علوی است نه حمزه فرزند موسی الکاظم(ع). وقتی که اهل قریه به دیدنم آمدند، ناگهان دیدم فردی شبیه آن سید در میانشان بود. از او تشکر کردم که هنگام سحر نزد من آمد و مرا از این حقیقت آگاه کرد. پرسیدم: این اطلاعات را از چه کسی آموختی و مأخذ و مصدرش کجاست؟ او پاسخ داد: سوگند به خداوند که در این ساعت من نزد شما نیامده ام و امروز به محضرتان رسیدم و شب گذشته در بیرون روستا بودم.
من شکی ندارم آن شخصی که هنگام سحر تشریف آورد، حضرت صاحب الامر(عج) بوده است که از فرمایش ایشان ثابت می شود امام زاده حمزه در ری مدفون است.(15)
صفای زیارت
حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نوشته است: همان زیارتی را که برای حضرت عبدالعظیم خوانده می شود، برای آن امام زاده هم می توان خواند، ولی با آوردن عبارت « السلام
علیک یا اباالقاسم» به جای نام حضرت عبدالعظیم، اسم حضرت امام زاده حمزه آورده می شود.
ملا باقر کجوری مازندرانی، زیارتی را برای حمزه بن موسی بیان کرده که طی آن به مقامات معنوی و علمی وی اشاره شده است. در فرازی از این زیارت چنین می خوانیم:«السلام علیک ایها الولی الکریم. السلام علیک ایها العبد الصالح الناصح العالم؛ السلام علیک یا اباالقاسم یا حمزه بن موسی الکاظم...»(16)
اولین بار سلاطین صفویه که خود را از اولاد این امام زاده به شمار آورده اند، به مرقد او توجه کردند و بارگاهی برایش ساختند. البته ساخت گنبد جدید، آیینه کاری حرم مطهر و ایوان، کاشی کاری ها و برخی تزئینات دیگر، از بناهای عصر قاجاریه است. در رواق شریف وی، عده ای از دانشوران، در اعصار گوناگون به خاک سپرده شده اند.(17)
نوع مطلب :حضرت امام موسی کاظم (ع) ،تهران ،شهرری